«1»
آسمان
با تنپوشي از ستاره
تكثير مي شود
در آيينه ي آب
در جشن با شكوه
بركه و مهتاب !
((غلامرضا پيراني))
«2»
هر کسی
یا شب می میرد
یا روز
من شبانه روز
((وحيد كياني))
«3»
هميشه
از تو مي نويسم
از خطوط ساده ي پيشاني ات
كه سرنوشت مرا
رقم مي زند
((هاله اميدي))
«4»
خورشید
نه طلوعی داشت
نه غروبی
آفتابگردانها اگر نمی چرخیدند!
((وحيد كياني))
«5»
دفن شده ام
لابلاي واژه ها
نبش قبرم را آغاز كنيد
نام مرا
كنار مادرم بكاريد
فردا جوانه خواهم زد
((دانيال رحمانيان))
«6»
شب
مرا تا برج سوداي تو مي برد
سقوط مي كنم
اما سكوت نه!
((حامد فيروز آبادي))
دلخوشي
يك روز نشستم
و تمام دلخوشي هايم را
تقسيم بر زندگي كردم
ديدم
اين طور كه حساب كرده ام
كلي به گريه
بدهكار شده ام
((عباس سوري))
نگاه
نگاهم همه دريا
همه ساحل
وجودم همه موج است
از اين رو
مي گريزم
از لحظه هاي مردابي
((منوچهر آتشك))
صبح
در هاي پياده رو كه باز مي شود
عطر پيراهنم را
لابه لاي سيگار ها گم مي كنم
و خيابانهاي ريه ام
سينه ام را به سرفه مي اندازند
حالا هي بگو
بيا فنجاني از اين هواي تازه دم بنوش
((دانيال رحمانيان))
ماهي
من گونه اي منقرض شده ي يك عشقم
يك صدا
كه در ماهي بودن
و آب شدن
نمونه است
((زينب فرجي))
كشتي در گرداب
اينك كل جهان
با همه كهكشان ها
به نظرم كوچك مي آيد
و گاه مي پندارم
كه آن را در جيبم
خواهم گذاشت
((بيژن جلالي))
شب
اگر شب نبود
ستاره ها
زاده نمي شدند
و صبح در نطفه هستي
مي ماند
اگر شب نبود
چشم هاي تو رنگي نداشت
((مريم آصفي))
كوچ
از قلب تو
كوچ مي كنم
مي روم تا سياره اي ديگر
كه قلب عاشقانش
ناگهان
سنگ نشود
((رويا بزرگ منش))
فراموش مكن
فراموش مكن
اين ديوار هاي سرد
كه دور قلب من و تو را
گرفته اند
روزگاري
چهار ديواري من و تو
بودند
و خورشيد را
از خود عبور مي دادند
((مهوش آقايي))
تو
براي نامبدن تو
آينه و چراغي مي خواهم
تا با اجازه از مجنون
ليلايي ديگر
بيافرينم
بر بوم خاطرات خاموشم
((طاهر جمشيد زاده))
آن سوي بادها
اين بار از پا به خواب مي روم كم كم دستها و موهايم بر پيشاني خشك مي شود درخت را مي فهمم كه بارها پاييز و زمستان و بهار را دويده است و ديگر ميوه هايش را پنهان مي كند در زمستان كلاغ مي دهد در بهار گنجشك ((گروس عبدالملكيان))
نظرات شما عزیزان:
|